سلام .
چند روزیه تعطیلات تابستونی شروع شده . من خیلی خوشحالم. آخه دیگه هیچ کاری ندارم . من می تونم هر کاری دلم بخواهد بکنم . میتونم کار هایی رو بکنم که وقتی باید مدرسه می رفتیم نمی تونستم . توی خونمون یک کتابخونه افتتاح کردم . از کتاب خونه بعدا براتون تعریف میکنم . یه شعری خودم گفتم که براتون مینویسم .
به نام خدا
من یار مهربانم اطلاعاتی ندارم
باید من پر کنی مثل کتابم کنی
باید اصراف نکنی ورقه های من را
پاره و پوره نکنی برگهای خوشکلم را
این جوری من دارم اطلاعات زیاد
میتونم به تو کمک کنم در مشلات زیاد
خوشتون اومد . این شعر رو خود خودم گفتم . هیچ کس هم کمکم نکرد .