داداشم رو مجبور کردم قبل از اینکه ماشین بیاد بیام تا وبلاگم رو بنویسم . احتمالا دو ماه ما میریم اهواز و علی رو هم تنها میزاریم خونه . وقتی انتخابات تموم شد بر می گریدیم . چقدر سیاسی هستیم ها . فعلا من نیستم پس تا وقتی بیام حتما خیلی نظر خواهم داشت . ماشین راننده ما خراب شده و زنگ زد گفت یه زره دیر تر میاد . شاید از اهواز به داداشم زنگ زدم بهش مطلب گفتم تا برام تو وبلاگم بنویسه . راستی عید همتون مبارک انشا الله رمضان سال اینده رو هم همه ببینیم .