پس از به پایان رساندن 2ماه در اهواز با قطار مزخرف به قم برگشتیم وقتی به مدرسه اصلی خود یعنی مدرسه عبد الهی رفتم معلّم به من نگاه می کرد ونمی دانست این کیست این قدر سلام سلام کردم که آخر گفت:سلام آقا علی . معلّم کلاس اوّل خود را در مدرسه دیدم و با آن سلام و احوال پرسی کردم . وارد کلاس که شدم همه با هم گفتند علی ی ی ی
پریدن روم این قدر فشار آوردن که نزدیک بود بترکم . یکی از بچه ها از من پرسید معلمّان آن جا چه طور بودند ؟ جوابش را دادم: زن بودند . تعجّب کرد و گفت معلّمای زن برای شاگرداشون می رقصند . گفتم : حرف دهنت را بفهم . در صورتی که پسری در اهواز به من گفت معلّمای مرد شلّاق می زنند . به آن هم همان حرف را گفتم . خلاصه من که فکر می کنم معلّمای مرد برای پسرها بهترند . اگر همه پسرها معلّم زن داشتند برای دخترها هم معلّم مرد می گذاشتند بهتر بود .